دوران صفای ما دوتا :) :)

به وبلاگ سالی خوش اومدین :))

دوران صفای ما دوتا :) :)

به وبلاگ سالی خوش اومدین :))

همه حسسسم پرید...

سلام.میدونین چی شد؟ 

کل حرفامو نوشتم و آخراش بودم که منتشرش کنم که کامپیوتر یهو خاموش شد.........فکر کن 

همه حسه نوشتنم پرید 

اما مهماشو میگم.....  

*از نظراتون ممنونم 

*یه سری تغییراتو تو کارام شروع کردم(تو آپ قبلی گفته بودما) ...از خودمم بابتشون خوشحال و راضی ام 

*میخوام ارشد رو شرکت کنم...البته واسه آزمایش خودم...آخه شاید بخوام تغییر رشته بدم...از لیسانس مهندسی کشاورزی گرایش خاکشناسی و محیط زیست به ارشد چه رشته ای برم بهتره؟لطفا راهنمایی کنین .Kitty 3

*از ۴شنبه تا جمعه همش تو مهمون بازی گذشت ...یا ما خونه مادرجونم اینا یا همه خونه ما 

*۴شنبه سمی گفت که تاریخ مشهدمون معلوم شدو من کلی خوشحالی از خودم در کردمو ذوقیدم که بالاخره بعد یه سال ما رو میبرن مشهد 

*۴شنبه سمی ماشین آورده بودو ۵تایی(سمیه و سمی و شیما و مدی  و من)رفتیم مجتمع تجاری مهستان کرج و بستنی و ذرت خوردیم 

*۵شنبه مشهدی کلی از خودش شادی در کرد و اومد پیش من نشست و کلی اطلاعات از خودش داد که چیکارا تا حالا کرده و چی کارا نکرده و اینا ... 

*جمعه هم یه سری مهمونای دیگه داشتیم که باز هم کلی خوش گذشت 

*یکی از دوستان که البته من بهش ارادت دارم یه انتقادی راجع به  وبلاگم کردن که من اینجا عنوانش میکنم...موافقا و مخالفا و همه و همه نظر بدن....  

انتقاد: 

ببین سالی تو الان داری کارای روز مره ات رو مینویسی...شاید از نظر خودت برای دیگران جالب باشه ولی من فکر نمیکنم اینجوری باشه...چون همه ی ماها در روز درگیر این کارا هستیم و چیز جدیدی نیست..به نظر من اگر کارایی که کردی و ازش  درس یا تجربه یا در کل آموزنده بوده رو بنویسی طرفدارای بیشتری پیدا میکنی ...و اینکه از اسامی مخفف استفاده نکن به جاش از اسامی مستعار استفاده کن... 

 

خوب این انتقادی بود که به وبلاگم شده من الان نظرمو نمیگم...اول شما نظراتونو بدین...بعد من عقیدم رو میگممرسی 

دوستون دارم 

تا بعد...بای 

بای

ناراحت

ناراحتم.... 

ازین که چرا امروز نتونستم جواب اون پسره ی ع و ض ی رو بدم 

ناراحتم.... 

از پروییه یکی از دوستام که از پشت بهم خنجر زد 

ناراحتم... 

ازینکه چرا اون موقعی که باید حرف بزنم دهنم قفل میشه 

ناراحتم.... 

ازین که چرا گاهی بعضیا رو بیشتر از حددشون تحویل میگیرم که بعد همون آدم ب ر ی ن ه بهم 

ناراحتم.... 

که نیتم یه چیزه اما یه چیز دیگه برداشت میشه 

ناراحتم.... 

ناراحتم که میخوام و دوست دارم عوضشون کنم اما کارام هی  گره میخوره 

 

خدا جونم...کجایی پس؟نمیخوای بهم نگاه کنی؟ 

خسته ام 

دلم گرفته  

جز تو هیچ کس نمیدونه تو قلبم چی میگذره 

تنهام نزار....  

منو ببخش ....

 

چی بخرم

سلااااممممم دوستای گلم ...

۱۷آبان تولد آبجی جونمه 

چی براش بخرمممم؟؟؟؟؟ 

لطفا راهنمایی کنین دوست جونا 

تا بعد...بای

دیروز

سلام علیکم 

احوالتون چطوره؟ 

دیروز به مناسبت روز دختر دخترخاله هام اومده بودن خونمون(مزدوج هستن)و دختر خاله بزرگم واسه من و آبجیم ازین مجسمه سفالی های خیلی خوشگل خریده بود...دستت درد نکنه ب جونممممممممممایشالا واسه دخترات(البته هنوز خبری نیستا) جبران کنیمHeart Smile 

 

دیروز جلسه گروهمون بود تو یونی....برای حللللله مشکلات تا این حد  نزدیک بود پیش بره(بین مهندس اکبری و استاد زرین کفش)البته سعی کردن مسایل رو درین حد نگه دارن تا به این حد  نرسه.... 

اون استاد معروفمونم هیچ انتقادی رو به خودش نمیگرفت...ما میگفتیم استادا هم باید حرمت دانشجو رو نگه دارن(که منظورمون از استادا همین استاد معروفه بود)...اونم در جواب میگفت ما ازین استادا نداریم....حداقل تو جمعی که اینجا هستیم همه احتراما رو نگه میدارن......در هر صورت امیدواریم مشکلات حل شه 

ما امیدواریم...شما هم باشین  

 

 

پی نوشت:مامی جونم و باباییم واسه روز دختر میخواستن چیزی بخرن اما منو آبجیم کلی از خودمون قر و ناراحتی   در کردیم که نمیخوایم ...چهارشنبه اونهمه واسمون خرید کردین....اونا واسه روز دختر(مامانی جونمHeart Smile...بابایی جونمHeart Smile عاشقتونممممم

 

 

دوستای گلم تا آپ بعد...بای بای

مبارکه

سلام دختراااااااااااااااا 

 

 

 

روزتون 

 

 مبارکککککککککککک