سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام
یه سلام پر انرژی از یه سالی یه خسته...
امروز از صبح که بیدار شدم تا همین الان که نشستم جلو کامپیوتر(اون موقع که داشتم مینوشتم ساعت ۹:۳۰ بود...اما چون همه نوشته ها یه بار پرید...دوباره نوشتنم به این ساعت رسید) داشتم اتاق تکونی میکردم...چقدر کار کردما....آبجیمم نیست یه ذره سر به سر هم بزاریم.....
خواهرم اینارو از طرف دانشگاهشون بردن اصفهان...یه سفر تفریحی....شنبه شب حرکت کردن و به امید خدا فردا صبح میرسن تهران....فردا صبح هم خالم و پسرخالم بلیت دارن و از شمال میان تهران...
اون عروسی هم که گفتم بهتون....یادتونه؟خیلی خوب بود و خوش گذشت...جای همتون خالی...عروسی تو تالار قائم کرج بود...هم سرویس دهی خیلی خوب بود هم سالنش خوشگل بود...منم از ساعت ۱رفته بودم آرایشگاه(نه صرفا بخاطر عروسی...چون میخواستیم به بهونه عروسی بریم آتلیه عکس بگیریم)...نیم ساعت بعد منم سری اومد و ساعت ۴هم مامانم...ساعت ۵هم نوبت آتلیه داشتیم که ما دیرتر رسیدیم...یعنی ساعت یه ربع به ۶...ساعت ۷تا ۱۱ هم تالار بود...و ما ساعت ۷:۴۵ رسیدیم تالاراز ما که همه جا ۲ساعت دیرتر میرسیم بعید بود...و واسمون یه معجزه بود...البته دلیل زود رسیدنمون این بود که مامانینا فکر میکردن تالار از ۶تا ۱۰هه....منم تا وقتی که به اتوبان نرسیدیم نگفتم تالار از ۷ته...اینم رمز موفقیت ما
خب...چند تا از دوستای گلم از کنکورم پرسیدن و اینکه کنکور چی شرکت کردم...
من کنکور مهندسی کشاورزی گرایش علوم خاک شرکت کردم و به صورت خیلی محترمانه گند زدم...خب بابا از کسی که هیچی نخونده چه انتظاری دارین آخه؟
تو ادامه مطلب میخوام با آبجیم بحرفم...پس اگه وقت و حوصله ندارین الکی به ادامه مطلب نرین...بی زحمتتت
سلام آجی گلم...خوبی؟
ایشالا مسافرت بهت خوش گذشته باشه...جات تو این چند روزه خیلی خالی بود....مامان که اصلا تو این مدت خونه نبود...جسمش بود اما دل و روحش همش پیش تو بود...نمیدونم منم مشهد بودم انقدر بی تابی میکرد یا نه...اما این چند روزه که انگار یه چی تو خونه کمه...انقدر میگن دلمون تنگ شده و سری زود بیاو اینا...که منم دلم تنگ شد براتنه خب...راستشو بخوای واسه افه دلم تنگ شده
(اما خدایی بغضم گرفته
)
بابا که هر شب که میاد خونه اولین سوالش اینه که:به سری زنگ زدین؟باهاش حرفیدین؟
دانی هم که نگو...به زبون نمیاره اما کاملا معلومه که دلش بدجور پیشته...با اجازت ۲شبو رو تخت تو خوابیدم...یه شب هم دانی رو تختت خوابید...خلاصه نذاشتیم جات خالی بمونه
اعتراف میکنم من همه لامپارو روشن میذاشتم و همیشه نورخونه کافی بود .....نمیدونم چرا بازم مامان میگه بدون تو خونمون تاریکه و اینا
آهان بزار از شامو نهارا بگم...همون شب که تورو راه انداختیم به پیشنهاد دانی..ماکارانی داشتیم
شب دوم خورشت بادمجون
شب سوم...شام نداشتیم(هرکس هرچی خواست خورد)
شب چهارم که امشب باشه عدس پلو...
نهارا رو هم که میدونی...از شام دیشب تهیه میشه...
خلاصه آجی جون...با همه ی اینا که سعی میکردیم جاتو پر کنیم بازم نمیشد...رمز موفقیتت تو این مساله چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آفففرین...چون به هر حال تو از ما تپلی تری
نه بابا...شوخی کردم...جون سالی ناراحت نشو...
ازین که برگشتی خیلی خوشحالم...همیشه شاد باشی آجی جونم...
به به سالی خوشگله :)

آخرش رفتین اتلیه؟
منم عاشق اینم که وقتی ارایش می کنم از خودم عکس یگیرم :)
دوروز دیگه به بچه هات نشون میدی میگن وای مامانمون جوون بوده چه ماه بوده
ایشالا که همین تهران قبولی خانومی
eeeeeeee
bebakhsin azizam man nazar gozashtame shoma haniye yadam raft esmamo begam
chaker
سلام
چطوری عزیزم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اخی معلومه خواهرت و خیلی دوس داری فکر کنم باید خواهرت شیطون باشه که تو نبودش انقد همتون ناراحت بودین
اخه من چون اررومم بود و نبودم تو خونه زیاد معلوم نمیشه
حالا چی واست سوغاتی اوورد ؟
خوش بگذره سری جون...سوغاتی من یادت نره ها
این سمانه بی خاصیت که از دوبی واسه من شکلات هم نیاورد
سالی جونم اسم غذا اومد گشنم شد...منم ماکارونی میخوام
بعدا نوشت!!! :
راستی یادم رفت بگم اگه به جای اینترنت اکسپلورر از مرورگر فایرفاکس استفاده کنی حتی اگه یه دفه برق بره یا سیستمت ری استارت بشه وقتی سیستمت رو روشن کنی و فایرفاکس رو باز کنی دوباره خودکار همه صفحاتی که موقع خاموشی یا رفتن برق باز بودن مجددا باز میکنه و نوشته هات هم برمی گرده...مگه اینکه خودت صفحه ای رو ببندی که در اینصورت هم می تونی آخرین صفحه ای رو که بستی هم برگردونی و باز کنی...
از اینترنت اکسپلورر هم سریعتر و مطمئن تره(خودم استفاده میکنم)
فقط نسخه جدیدش رو استفاده کن...نسخه 3.5.1 یا بالاتر...
Black13
عجب تم قشنکی گذاشتی

یه سری مطالب جدید گذاشتم تو وبم شاید بد نباشه بخونی
سلام...
سلام سالی جون .بی معرفت شدی رفت.چرا خبر ندادی پست جدید گذاشتی.؟اونرا هم که نمیای سر بزنی.آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به سلامتی.ایشالا که خوش بگذره.
ایشالا کنکورتم قبول میشی .کجا دوست داری قبول بشی؟
آخی چقدر جای آبجیتون خالیه.
سالی از مدی چه خبر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ای وای..............
خیلی نگرانشم به خدا انقد براشون غصه دارم
کلی گریه کردم
خودش که نیس لا اقل تو یه خبری بهم بده
بین بچه ها من خیلی مدی و دوس دارم
خدایا نذار حسرت همدیگه رو دلشون بمونه
براشون خیلی دعا کردم
سلام...میشه به مدی بگی نار منتظرته...خواهش میکنم
سلام خانمی خسته نباشی گلم
وای چقدر قالبت خوشمله
اامیدوارم خواهرت به سلامت برسه
سلام دوست عزیز .یکبار به وبلاگم بیا و به ارشیو موضوعیم یه نگاهی بنداز اگه به نظرت مفید و جالب بودن با هم تبادل لینک داشته باشیم [گل]اگه خواستی با این اسم لینکم کن :
نظرت چیه یکم بیشتر از رابطه ی بین زنا و مردا بدونیم ؟؟
این فنی که برای مادرت زدی در مورد ساعت عروسی خیلی جالب بود
سلام خیلی قشنگوخودمونی می نویسی خوشم اومد در مورد خواستگار واین حرفا هم به دلت رجوع کن بعدم به خدا توکل کن............شرمنده دیر اومدم بازم بیا