بازم سلام
خوب ما چایی خوردیم و اکنون اندکی بهتر میباشیم...(نخیر من ترک نیستم...اما چایی خورم )
عزیزای دلم که شما باشین میریم سراغ اصل مطلب::::::
اول از همه از همتون ممنونم بخاطر نظرای خوشگلی که برام گذاشتین
دوم کارای عقب افتادم تا حدود زیادی ردیف شد....مانتو هامو شستم...کمدا رو مرتب کردم....امتحان داشتم که باعث شد درس بخونم
و اما تو این ده روز گذشته....
یکشنبه:رفتم یونی....بخاطر یه درس یه واحدی
دوشنبه:بازدید داشتیم واسه درس حفاظتمون...یه نهار باحالی هم بهمون دادن
سه شنبه:حال دوستم شیما خیلی بد بود...که مجبور شد بره دکتر
چهارشنبه:نرفتم یونی چون ۵شنبه ش امتحان اصول زهکشی داشتم
۵شنبه:تفسیر داشتم ساعت ۸ که من ساعت ۱۰ رو رفتم...چون ساعت ۲همون روز امتحان داشتم و کلاس قبل امتحانمم باز پیچوندم تا بشینم درس بخونم....و بعدش بالاخره امتحانه رو دادم...خوب بود...خدارو شکر
جمعه:(توصیه ایمنی:دوستایی که کلبچ دوست ندارن این یه تیکه رو نخونن که خدای نکرده حالشون بد نشه ما مدیون نشیم)
باخانواده محترمه و مکرمه رفتیم بازار پارک لاله تو کارگر شمالی و یه نمور گشتیمو بعد رفتیم رو به رو خیابون....یه کلبچ باحال زدیم به بدن...خدایی خیلی خوشمزه بود و تمیز هم بود....خوش گذشت...
شنبه:به کمک به کارهای منزل گذشت و کمی در نت الاف بودیم
یکشنبه:حسش نبود نرفتم یونی(آخه بخاطر یه واحد عملی...اونم ۶صبح پاشم برم یونی؟!!!!واسه نیم ساعت؟خلاصه نرفتم )
دوشنبه:همه کلاسا برگذار شد و من و مدی و شیما سر کلاس آخر(تغذیه گیاه) فقط نامه نگاری کردیمو درس فرت
سه شنبه:(یعنی امروز)مدی نیومد یونی...اما من و شیما رفتیم و کلی امروز تو یونی شیطونی کردیم و تو آزمایشگاهمون عکس گرفتیم
(شیما گوشیش شارژ نداشت و چون شارژر واسه مهندس اکبری که مسئول آزمایشگاهمونه بود مجبور بودیم اونجا بمونیم و چون اون موقع صبح کسی کلاس نداشت و مهندس هم هی میرفت بیرون و ما آزمایشگاه رو از آنه خودمان کردیم و مهندس هم هر از چند گاهی میومد و دوباره میرفت
)ساعت ۱۱:۱۵ بچه ها کلاس داشتن در نتیجه ما کمی ساکت شدیم...جالب اینکه این آزمایشگاه همونی بود که من ساعت خودم تو یکشنبه نرفته بودم...با استاد صحبت کردمو اجازه داد بشینم سر کلاس
تازه حضورم زد واسم
آخیش....
بعدشم که اومدم خونه و بعد کمی حرفیدن با مامی جونمو آبجی جونم خوابیدم تا اذان...بعدشم اومدم اینجا پیش شما عزیزا
کسل کننده بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تا بعد
باییییی
سلام سالی جان
درس فرت رو خوب اومدی
حالم خیلی گرفتست
دعا کن برام دعا
ماچاکریم عزیزم
چرا عزیز دلم؟
ایشالا همه چی حل میشه :*
سلام سالی عزیز
ممنونم که در شادی ما شرکت کردی.
امیدوارم تو هم همیشه شاد و سر حال باشی.
سلام خانوم و آقای خونه
تو غم که شریک بودیم...تو شادی نباشیم؟!مگه میشه؟ :دی
خوش به حالت...من که اتاقم کاملا نا مرتبه
...زبان رو هم که کلا ولش کردم...
در بی قانونی مطلق به سر می برم فعلا
عزیزم همت کن و مرتبش کن تا روحیت وا شه :))))
سالی کم آوردم...دیگه دارم خسته میشم...از درجا زدن...از حرف خوردن...از تنهایی...از این زندگی...
میدونم خدا هست...دوست دارم با خدا ازینجا برم...نمیدونم کجا؟
اما هرجا غیر ازینجا
خستم واقعا خستم
اینجوری که تو داری پیش میری فقط یه راه میمونه...که اومدی نت بهت میگم
سلام سالی جونم.
خوبی؟؟؟ خوشحالم از اینکه کارات داره روبه راه میشه.
تولد باباییت هم مبارک باشه..
راسی نه اصلا کسل کننده نیست همین که این همه کارای مثبت(تغذیه گیاهی ونامه نگاری و اینا
انجام میدید خودش خیلی.این همه تنوع.پس من چی بگم.
سلام جیگر
مرسی عزیزم :*
آره میبینییییییییی :دی
نه خیلی هم جالب بود
راستی من چجوری میتونم ازین شکلکا مث تو داشته باشم؟
خیلی خوگشلن :)
مرسی
هم لینکش جزء دوستامه
هم میتونی کپی کنی تو چرکنویست و ازشون استفاده کنی....منم اینارو تو چرکنویسم ذخیره کردم...
سلام سالی جونم
مرسی که بهم سر زده بودی
یه دوست باعث شد که حالم خیلی بهتر بشه و اون پست و پاک کردم
bbbbbbbbbbbbbbbboooooooooossssssssssssssssss
سلام عزیزم
خدارو شکر
خوش به حال اون دوست و خوش به حال تو....
بووووووووووسسسس
نه عزیزم اصلاً هم کسل کننده نبود
اون کلبچ هم خوب نیومدی
شاد باشی همیشه
پس توام کلبچ دوس نداری :دی
انقده خوشمزه بوددددد :)))))))))))))
راستی گلم اسم اصلیم فاطمه است
هانیه اسم مستعاری بود که قبل ازدواج رو همسرم گذاشته بودم !!! :)
بابت راهنماییت هم خیلی مرسی :))))
قابل نداش جیگر :))
سلام آبجی جیگمال.داداش ما از آیکونات خیلی حال کرد.ما از بی خیالیت و از اینکه اینو میگم میخوام جواب بدی:از آتیشایی که میسوزونیم بنویس.مطمئنام خلاقی واسه خودت
سلام :دی مرسی :)))))
نخیرشم....اصلنشم آتیش نمیسوزونم...خعلیم دخمل ماهیم...خعلیم جیگملم(نه جیگمال)...خعلیم خوشملم....خعلیم :دی .... یه ذره شیطونم فقط :دی...
هم چای میخوره هم کله پاچه بعدش میگه من ترک نیستم ای ای
فکر کنم بچه طهران باشی
مگه کلبچ و چایی فقط واسه ترکاست؟
کی گفته ؟!!!!!!!!
اون کله پاچه ای روبروی پارک لاله پاتوق ماست و من خیلی دوستش دارم
اولیبن بار بود که بیرون کلبچ میزدیم و واقعا هم خوشمزی بود :دی
سلام عزیزم ..
آپم
سلام جیگر
اومدم...
عزیزم من با این سبک حال میکنم :))
سلام سالی خانومییی .واقعا خسته نباشی همچین اون دفعه گفتی کار دارم فکر کردم چیکارااا حالا دارییی
زیاد سخت نگیر باببااا هرچی راحتر بگیری بهتره بالاخره میگذره . منم مثل تو خواب و به کلاسای بیخود ترجیح میدم 

واقعا موندم اونایی که متاهلن و میان دانشگاه چیکار میکنن
راستی هرروز دعا میکنم که عاشق شی پستام و بفهمیی
سلام
ریحان جون...اونایی که نوشتمو انجام دادم...انجام نداده ها زیادن....
مرسی....دعای جالبیه...واسه عاقبت به خیری هم دعا کن :دی :))))
سلام گلم
مرسی عزیزم
امان از امتحانا :))
عید توام مبارک....
جیگی تو خیلی اصطلاح باحال بلدی
ما به شما نمیرسیم داش حسن..... :دی
:دی جانم؟ :دی
باور کن خیلی همچین زندگی و دوس دارم .
سالی انقد دوروبرت عاشق دیدی تو هم هوسی شدیا
آره دیگه..... :دی
ما عاشقی هم تجربه کردیم....جز دردسر هیچی نداره
مواظب خودتون باشین ریحان جون
سلام عزیزم .. خوبی ؟؟
جواب منو ندادی هاااا
سلام جیگر...میام وبلاگت جواب میدم گلم
شرمنده دیر شد....:*
عزیزم .مرسی که بهم سر زدی .خوندم وبلاگتو .موفق باشی
مرسی جودی خانومی :))))